جمهوری پسرخاله

ساخت وبلاگ

 

(بخشی از کتاب پروفسور فرامرز رفیع پور در باره فساد)

عوامل مؤثر در پیدایش فساد:

 

در سطح کلان: از تئوری امیل دورکهایم و روبرت مرتون می توان در سطح کلان در تبیین فساد سود جست. که هر دو  تئوری بر پایه تولید نیاز و عدم ارضاء نیاز بنا شده اند. به طور کلی دورکهایم، مشاهده ثروت و فقر زیاد در کنار یکدیگر در جامعه را عنصر اصلی پیدایش فساد در جامعه می داند. مرتون نظریه دورکهایم را بسط می دهد. جامعه و فرهنگ در آدم تولید ارزش ها و نیاز می کند. حال وقتی که امکان دستیابی به این  اهداف محدود و مسدود شود؛ باعث می شود افراد از راههای غیر مشروع به اهداف و نیاز خود دستیابند. به عبارتی از نگاه مرتون، آنومی نتیجه بهم خوردن رابطه بین اهداف و وسایل مشروع دستیابی به این اهداف است.

 

مرتون این فرایند در چهارچوب قشراجتماعی افراد بررسی می کند. به این معنا که صرف نابرابری و وجود فقر در جامعه باعث فساد نمی شود. عوامل دیگری نیز در این فرایند دخیل اند مانند: مشاهد 1- ثروت در کنار وجود فقر 2- امکان شرایط مقایسه فرد با افراد هم ردیفش که مثلا به واسطه دوستی که در فلان وزارت خانه دارد امکانات و وضعیت مالی بهتری دارد.3- احساس محرومیت نسبی یعنی فرد می گوید: مگر من چیم کمتره 4- احساس نیاز5-توجیه و تن دادن به راههای نیمه مشروع و کاملا مشروع

 

فساد صرفا به افراد فقیر بر خاطر احساس نیاز، محدود بودن امکانات مربوط نمی شود بلکه رفتار قشر بالا نیز می تواند مبتنی بر مقایسه و احساس محرومیت نسبی باشد. دو عامل کنترول درونی و کنترول بیرونی وجود دارند که مسائله را تبیین می کنند:

 

منظور از کنترول درونی همان پایبندهای مذهبی افراد در جامعه هستند که مانع انحرافات می شود.

 

و منظور از کنترول بیرونی نیز همان قوانین و قواعد جامعه و یا به عبارتی مجازاتی که برای جرم تعریف شده است می باشد. مثلا زمانی که شخص ببیند هر چه که احتمال کنترول و کشف رفتار انحرافی بیشتر باشد و هر چه مجازات بیشتر باشد، احتمال کار انحرافی کاهش می یابد.

 

یتدکه و شوایترز عوامل موثر درپیدایش فساد در سه چیز جستجو می کنند:

 

1- اقتصاد 2- دولت 3- سازمان

 

آنها شخص رشوه دهنده را A و رشوه دهنده را B  می نامند و می گویند که این دو علائق معکوس دارند. در بخش اقتصاد A صاحب کالایی است که B ندارد و همچنینB صاحب کالایی دیگر پول است که Aندارد. این دو وارد معامله یک می شود. در بخش سازمانی نیز کمبود کنترول، نبود مجازات، پنهان کاری، وضعیت را تقویت می کند.

 

خانم روزآکرمن بیشتر به عوامل اقتصادی موثر بر فساد مانند سرمایه گذاری دولتی غیر مولد، سرمایه گذاری زیربنای افراطی دولتی... اشاره دارد. او وام های خارجی و رانت خواری را از دیگر عوامل موثر بر پیدایش فساد می داند.

 

آقای استرک به مفهوم «رابطه متقابل» نظر دارد. بدین معنی که دادن شخصA  به B ، تمایل به پس دادن شخص B به A  را در پی دارد. که در نتیجه آن مواهب و امکانات به صورت نابرابر بین اعضایی جامعه توزبع می شود. او اصطلاح «جمهوری پسر خاله» را بکار می برد که در آن افراد مواهب اجتماعی(پست ها، منافع،...) را فقط در اختیار اشخاص نزدیک به خود می گذارند.

 

جانسون، کافمن و زوید و لوباتون به اقتصاد غیر رسمی توجه دارند. مردم و شرکت های که با دولت سروکار دارند، سعی می کنند به منظور پرداخت هزینه کمتر دولتی کار خود را از کانال های غیر رسمی با پارتی بازی یا دادن رشوه راه بیندازند.

 

در تحقیقی که آنها در 49 کشور جهان انجام دادند به نتایجی رسیدند که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

 

هر چه قانون یک کشور بهتر اجراء شود، اقتصاد غیر رسمی کاهش می یابد.

 

هر چه اقتصاد غیر رسمی در کشورها افزایش یابد، فساد کمتر است.

 

هر چه کیفیت سازمان بهتر شود، فساد کمتر می شود.

یزیداسیون حاکمیت اسلامی در فرمایشات مقام معظم رهبری (تهدید یزیداسیون)...
ما را در سایت یزیداسیون حاکمیت اسلامی در فرمایشات مقام معظم رهبری (تهدید یزیداسیون) دنبال می کنید

برچسب : جمهوری پسرخاله, نویسنده : 3tarjomaneghalamb بازدید : 249 تاريخ : پنجشنبه 27 آبان 1395 ساعت: 18:11